Saturday, June 19, 2010

اعتماد یا بی اعتمادی؟مسئله این است

گاهی در روابط خصوصی، محترمانه از طرف مقابلت خواهش می کنی که دروغ نگه، باز تکرار میکنه و هزار دلیل و توجیه میاره....بار دیگه برخورد شدید می کنی و تهدید و اینا ، دوباره تکرار میشه وباز هم دلیل توجیه وعذر خواهی مجدد....صبر می کنی وفرصت میدی که شاید این ماجرا و دور باطل دروغ و بی اعتمادی روزی به سر بیاد، که نمیشه ونمیاد!!! آخه یکی بیاد به من بگه با این جماعتی که روی اعصاب آدم راه میروند وبعدش روانشناسانه نتیجه می گیرند که تو مشکل داری!!!! چطور باید رفتار کنم..... داشتم تو گودر وبلاگها را زیرورو می کردم، دیدم انگار امثال من(که مشکل داریم!!) کم نیستیم ویکی دیگه هم اومده فراخوان داده وتهدید هم کرده که ای ملت

"اگر به یکی بگید فلان کار رو نکن دوست ندارم. بعد بره اون کار رو یواشکی بکنه ... بعد باز معذرت بخواد اما باز بره اون کارو دو سه بار دیگه بکنه شما می‌بخشیدش؟ اگر ببخشید فراموش می‌کنید یا مثل خوره هر روز می‌خوره شما رو؟ چه جوری می‌شه دوباره اعتماد کرد؟

اگه بگید بستگی به کارش داره کتک می‌فرستم ها! چی‌کار به اون‌اش داریم؟ مهم اینه که شما اون کار رو دوست ندارید. فقط همین‌که کارش قد دنیا مهم نیست ولی برای شما مهمه."

در ضمن بنده هم عرض می کنم اگه بگین بستگی به کارش داره یا علتش رفتارخودته ، لنگه کفش می فرستم ها!


پی نوشت: به بهترین پاسخ ها به قید قرعه جوایز نفیسی اهداء خواهد شد. همراه با صرف شام در رستوران گردان هتل انقلاب یا برج سفید و....

1 comment:

  1. سلام دادا ولی من آسکی و یواشکی میگم نفهمیدم یعنی حسی فوضولیم ارضا نشد !!چی شدس مگر؟ یعنی بستگی بخودت داره ! لنگه کفش من کو ؟ سایزم 42 ...رضا

    ReplyDelete