Wednesday, November 25, 2009

زنده بگور

فکر می کنم می بینم برخی از از تیکه های بچگی بخوبی یادم می آید. مثل این است که دیروز بوده، می بینم با بچگیم آنقدرها هم فاصله ندارم حالا سرتاسر زندگانی سیاه،پست و بیهوده خودم ر امی بینم.آیا آنوقت خوشوقت بودم؟نه،چه اشتباه بزرگی!همه گمان می کنند بچه خوشبخت است .نه خوب یادم است .آن وقت هم مقلد وآب زیر کاه بودم.شاید ظاهراً میخندیدم یا بازی می کردم، ولی در باطن کمترین زخم زبان یا کوچکترین پیش آمد ناگوار و بیهوده ، ساعتهای دراز فکر مرا بخود مشغول میداشت و خودم خودم را میخوردم. اصلامرده شور این طبیعت مرا ببرد. حق بجانب آنهایی است که می گویند بهشت و دوزخ در خود اشخاص است.بعضی ها خوش به دنیا می آیند و بعضی ها ناخوش....

(زنده بگور، صادق هدایت)



No comments:

Post a Comment